کد مطلب:43079
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:20
تفسير فراز 12و17 خطبة 83 كه در آن امام علي(ع) خدا را بخاطر كرم و نعمتهايش ستوده و بر او توكل ميكند، چيست؟
«أحْمَدُهُ عَلي عَواطِفِ كَرَمِهِ وَ سَوابِغِ نِعَمِهِ وَأُومِنُ بِهِ أَوَّلاً بادِياً وَأَسْتَهْديهِ قَريباً هادِياً وَأَسْتَعينُهُ قاهِراً قادِراً وَ أَتَوَكَّلُ عَلَيْهِ كافِياً ناصِرا»
[سپاسگزار خدا هستم بر عواطف كرم خداونديش و بر نعمتهاي كاملي كه بر ما عنايت فرموده است. ايمان به آن ذات اقدس ميآورم كه موجود اوّل و بيسابقه است و هدايت از او ميجويم كه به من نزديك است و هدايتم از او است. ياري از او ميطلبم كه پيروز مطلق است و قادر (عليالاِطلاق) توكّل به او مينمايم كه كفايت و ياري از او است].
ستايش مطلق شايستة خدائيست كه در عواطف كرمش غوطهوريم
كسي كه با مشاهدة آن همه عواطف و الطاف و مراحم خداوندي در صدد حمد و ستايش خداوندي بر نميآيد، يا از هرگونه احساس خوب و بد و زشت و زيبا محروم است و قدرت تشخيص آنها را از دست داده است كه در نتيجه با يك من بياصل و قانون در اين دنيا زندگي ميكند و همة مشاعر و تعقّل و وجدان خود را مختلّ ساخته است و يا از يك زندگي كودكانهاي برخوردار است كه با ملايم و ناملايم و خوب و بد و زشت و زيبا روياروي قرار ميگيرد بدون اينكه عوامل و شرايط بوجود آمدن آنها را درك كند، مثلاً هنگامي كه يك قاشق چايخوري حلوا به كودك ميدهند، او بدون اينكه بفهمد آن قاشق چايخوري فلزّي از حالت معدني چه مراحلي را سپري كرده است كه در آن لحظات ميان انگشتان مادر يا پدر به لبهايش رسيده است و همچنين بدون اينكه بداند مراحلي را كه آن حلوا پيموده است، چيست آنرا ميخورد. بالاتر از اينها كودك چه ميداند كه در درون مادر چه عواطفي و چه هدفگيريهائي موجب شده است كه آن مقدار حلوا را با آن قاشق به او ميخوراند و اگر كودك پس از خوردن آن استفراغ كند مادر به چه حالي خواهد افتاد . با نظر به اين مثال بسيار ساده ميتوانيم بفهميم آنانكه عواطف و الطاف و مراحم خداوندي را بجاي نميآورند و گمان ميكنند اين خوان گسترده در مقابل آنان و آن همه نعمتهاي دروني مانند انديشه و تعقّل و اراده و وجدان، پديدههائي هستند مانند قارچ از زمين ميرويند و در مقابل آنان تسليم و آماده برخورداري ميگردند.
ممكن است بگوئيد: چنين چيزي كه ممكن نيست كه حقيقتي با انسان نزديكترين رابطه را داشته باشد، ولي انسان آن حقيقت را درك نكند و از آن برخوردار نگردد. براي تصديق امكان چنين چيزي، بلكه براي مشاهدة رواج اين گونه دوري از نزديكترين حقايق، نه نيازي به فرا گرفتن هزاران مسئلة انساني و فلسفهها و علوم ادبي دارد و نه احتياجي به تفكّرات دشوار و طولاني، بلكه فقط زماني به مقدار يك چشم بهم زدن ميخواهد كه من خود را در نظر بياورد و ببيند كه با كمال نزديكي من به او، هرگز نه در فكر آن من است و نه دربارة نزديكي من با خويشتن ميانديشد و نه براي پيدا كردن اصل و قانون من در اين زندگاني براه ميافتد!! بنابراين، اين يك منطق قابل قبول نيست كه كساني كه از هدايت و ارشاد و الطاف خداوندي خود را محروم ميبينند، اين محروميّت را به خدا حواله كنند. و بلكه با كمال بيفكري آنرا دليل نفي خداوندي تلقّي كنند!! و بگويند: كو و كجا است آن خدا!! باز براي اثبات پوچي اين منطق راهي دور نرويم و به درون خويشتن مراجعه كنيم كه آن درون بر هر كسي كه بخواهد وارد شود، هميشه باز و بلامانع است. كساني كه نزديكي من را به خويشتن نميدانند و در نتيجه از سرمايههاي كلان آن كه فقط يكي از آنها عبارتست از حركت و تكاپو و آگاهي بر هستي، اطّلاعي ندارند و قانوني براي من در اين زندگاني سراغ ندارند، آيا حقّ دارند اين محروميّت اختياري را به من حواله كنند؟!! آيا حقّ دارند از اين جهالت مهلك نفي من را نتيجه بگيرند!! مطلب ديگري در جملات مورد تفسير وجود دارد كه ميفرمايد: «ياري از خدا ميطلبم كه پيروز مطلق است و قادر (علي الاِطلاق)»
آري ـ
سنگ و آهن خود سبب آمد و ليك تو به بالاتر نگراي مرد نيك
كاين سبب را آن سبب آورد پيش بيسبب هرگز سبب كي شد زخويش
آيا از موجودات جامد و نبات و جانداران ياري بطلبم؟ مگر اين موجودات خواستههاي مرا درك ميكنند تا خواستههايم را از آنها بخواهم؟! آيا خود آنها در مجراي قوانين جبري دنيا قرار نگرفتهاند؟ آري، قطعاً چنين است. پس اين منم كه با انديشه و قدرت خدادادي در آنها تصرّف ميكنم و به سود خود بهرهبرداري مينمايم.
ترجمه و تفسير نهجالبلاغه ج 13
آية الله محمدتقي جعفري
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.